من بر نمی تابم که تو مرگ مرا باور کنی
طوفان کنی با آه خود با گریه ات محشر کنی
اصلا نمی خواهم که تو بعد از وفات من مرا
در قاب چوبی کرده و با یک تکه کاغذ سر کنی
بعد از سه روز از مرگ من از تن سیاهی در بیار
دیگر نباید بیش از این آیینه ها را تر کنی
شعر من از غم پر شده آتش بزن بر دفترم
چون غرق غمها می شوی از برکنی اشعار من
رنجت عذابم میدهد
وقتی تو می خواهی که آن گلهای خواب آلوده را در قبر من پر پر کنی
پر بستم اما گریه ات شد مانع پرواز من
آیا تو می خواهی مرا در آسمان بی پر کنی؟
عاشق نمیمیرد.تو هم نومید و سرگردان مشو
من برنمی تابم که تو مرگ مرا باور کنی
داستانهای عاشقانه . دوستان لطف کنید وبلاگو با اینترنت اکسپلورر ببینید ممنون
15313 بازدید
11 بازدید امروز
1 بازدید دیروز
22 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian